چهارراه

من عیسی را در چهارراه ملاقات کردم

من عیسی را در چهارراه ملاقات کردم،

جایی که این دو راه به هم می رسند.

شیطان هم آنجا ایستاده بود و گفت از این طرف بیا.

امروز می توانم بسیاری از لذت ها را به شما هدیه کنم.

اما من گفتم نه! عیسی اینجاست،

فقط ببین چه پیشنهادی به من می دهد!

اینجا گناهانم بخشیده شد

آنجا خانه ای در بهشت،

خدا را شکر که این راه برای من است.»

معرفی

با گذشتن از زندگی، هر یک از ما با یک دوراهی روبرو خواهیم شد. شما همچنین می توانید یک چهارراه را به عنوان یک تقاطع در نظر بگیرید. یک تقاطع یا یک چهارراه جایی است که دو جاده یا مسیر به هم می رسند و شما باید تصمیم بگیرید که کدام مسیر را طی کنید. ما باید تصمیم بگیریم. ما می توانیم به سمت راست، چپ یا مستقیم به جلو برویم. و راهی که ما انتخاب می کنیم، البته به مقصدمان بستگی دارد.

در هر چهارراه یا تقاطع، معمولاً نوعی هشدار وجود دارد. اینجا جایی که من زندگی می کنم، در شهر ساکرامنتو، تابلوهای ایست داریم. بنابراین وقتی به یک تقاطع در جاده می رسم، تابلویی وجود دارد که به من می گوید "ایست". ایده این است که پس از رسیدن به تقاطع، شخص می ایستد، به هر دو طرف نگاه می کند و تصمیم می گیرد به سمت راست، چپ یا مستقیم برود. چراغ های توقف هم داریم. اگر چراغ قرمز باشد به معنای توقف است. اگر سبز باشد یعنی رفتن. چراغ ها و علائم ایست همان چیزی است که در دنیای فیزیکی با آن روبرو هستیم. هر جا که راه می رویم و به یک تقاطع می رسیم، باید تصمیم بگیریم که کدام سمت را طی کنیم.

اما در زندگی، هر کدام از ما به دوراهی معنوی می رسیم. به مکان ها یا تقاطع هایی می رسیم که باید تصمیم بگیریم از کدام سمت برویم. به عنوان مثال، شما به عنوان یک فرد جوان باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید در مدرسه خوب باشید یا خیر. این یک تصمیم یا یک تقاطع است. شما می توانید تصمیم بگیرید، من قرار نیست تکالیفم را انجام دهم، من قرار نیست درس بخوانم، فقط می روم بیرون و بازی می کنم. این تصمیمی است که می توانید بگیرید. من آن را توصیه نمی کنم، اما این تصمیمی است که می توانید بگیرید. با افزایش سن، ممکن است تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به دانشگاه بروید یا نه. به آن چهارراه می آیی. وقتی به دانشگاه بروم یا بیرون بروم و شغلی پیدا کنم و کار کنم، قرار است چه کار کنم؟  حتی با بزرگتر شدن، تصمیمات دیگری برای گرفتن دارید. ممکن است فردی را پیدا کنید که عاشق او شوید و تصمیم به ازدواج بگیرید و این یک تصمیم یا تقاطع دیگری است. همه ما، حتی یک فرد مسن مثل خودم، مرتب سر دوراهی می آییم، جایی که باید تصمیم بگیریم از کدام راه برویم.

هر بار که به یک دوراهی می رسیم باید چند نکته را در نظر بگیریم.

مرحله 1. انتخاب ایمان بر ترس

امثال 3:5

۵ با تمام دل خود بر خداوند توکل کن. و به فهم خود تکیه مکن.

۶ در تمام راههای خود او را بشناسید و او راههای شما را هدایت خواهد کرد.»

این ضرب المثل به ما می گوید که به خداوند توکل کنیم. چالش من با تو این است که هر چهارراهی که با آن روبرو می‌شوی، به سوی خداوند برو - به خداوند تکیه کن. او قول می‌دهد که اگر به خدا متکی باشیم، او راه‌های ما را کمک و هدایت خواهد کرد. خدا می خواهد چراغ راهنمای ما یا شخصی باشد که وقتی به دوراهی زندگی خود می رسیم از او پیروی می کنیم. ما در چهارراهی که هر روز ملاقات می کنیم تصمیم می گیریم. برخی تصمیمات اصلی و برخی جزئی هستند. خدا می خواهد در هر یک از این تقاطع هایی که در زندگی با آن روبرو هستیم، بخشی از تصمیمات شما باشد. حتی به تصمیماتی مانند اینکه چه کسی را به عنوان دوستان خود داریم. از آنجا که تصمیمات و انتخاب های ما در مورد اینکه چه کسی به عنوان دوست داریم می تواند بر زندگی ما تأثیر بگذارد، بنابراین همانطور که در زندگی خود تصمیم می گیرید و به یک دوراهی می رسید، به خدا بروید. خدا را بشناسید و راهنمایی بخواهید که کدام راه را بروید یا چگونه انتخاب کنید. این درس مهم است، به ویژه برای جوانان که در اوایل زندگی یاد بگیرند. زیرا ما در هر دوراهی با ما دشمنی داریم که می کوشد بر تصمیم ما در مسیری که ما را از خدا دور می کند تأثیر بگذارد. اما خدا هر یک از ما را صدا می کند و می گوید: اینجا، من را دنبال کن، این راهی است که می خواهم تو بروی.

من می خواهم داستانی در مورد عیسی و شاگردانش که در کتاب متی یافت شده است را با شما به اشتراک بگذارم. این واقعه پس از آن اتفاق افتاد که عیسی شنید که یحیی تعمید دهنده، دوست عزیز و پسر عمویش دستگیر شده است. کتاب مقدس به ما می آموزد که عیسی خود را به مکانی به نام جلیل عقب نشینی کرد. در جلیل زمانی است که عیسی شروع به موعظه کرد، توبه برای ملکوت آسمان نزدیک است.

متی 4: 18-19

18 و عیسی در کنار دریای جلیل راه می‌رفت، دو برادر به نام‌های شمعون به نام پطرس و برادرش اندریاس را دید که توری به دریا می‌اندازند، زیرا ماهیگیر بودند.

19 و او به آنها گفت: از من پیروی کنید تا شما را صیاد انسان کنم.

عیسی پطرس و اندریاس را فرا می خواند تا از او پیروی کنند. پیتر و اندرو در یک نقطه تصمیم گیری در زندگی خود قرار داشتند - در یک دوراهی مهم که آینده هر دو را برای همیشه شکل می دهد. آن دو باید تصمیم می گرفتند که چه کاری انجام دهند. بیایید آیه 20 متی باب چهار را بخوانیم تا ببینیم آنها چه انتخاب کردند.

متی 4:20

۲۰ و آنها بی درنگ تورهای خود را گذاشتند و به دنبال او رفتند.

توجه کنید که اندرو و پیتر نیازی به فکر کردن در مورد آن نداشتند. کتاب مقدس نشان می دهد که آنها فوراً آنجا را ترک کردند. آنها بی درنگ تورهای خود را رها کردند و به دنبال او رفتند.  در ادامه داستان، عیسی دو برادر دیگر به نام‌های یعقوب و یوحنا، پسران زبدی را می‌بیند. یعقوب و یوحنا با پدرشان در قایق بودند که عیسی گفت: بیا دنبال من  کتاب مقدس می گوید که آن دو بلافاصله کشتی خود را ترک کردند و به دنبال عیسی رفتند.

متی 4:21-22

21 و از آنجا رفت، دو برادر دیگر، یعقوب پسر زبدی و برادرش یوحنا را دید که با پدرشان زبدی در کشتی بودند و تورهای خود را ترمیم می کردند. و آنها را صدا کرد.

۲۲ و بلافاصله کشتی و پدر خود را ترک کردند و به دنبال او رفتند.»

امروز می‌خواهم بفهمید که عیسی هر یک از شما را فرا می‌خواند تا در چهارراه‌های مختلف (زمان‌های تصمیم‌گیری) که در زندگی‌تان دارید، او را دنبال کنید. عیسی به آنها می گفت، من کاری جدید یا متفاوت برای شما دارم. ما اینجا می بینیم؛ در کتاب مقدس، همانطور که عیسی مردان را فرا خواند و گفت: «به دنبال من بیایید، هر کدام کارهایی را که برای پیروی از مسیح انجام می دادند، ترک کردند. بنابراین دوباره، من می خواهم اعلام کنم که عیسی امروز هر یک از شما را به دنبال او می خواند. عیسی هر یک از شما را مشخص کرده است و شما را به طور خاص می خواند و می گوید: بیا دنبالم. پس تو سر دوراهی زندگیت چیکار میکنی؟ آیا شما از عیسی پیروی می کنید؟ گاهی در این چهارراه ها متوجه می شویم که چیزی ما را عقب نگه می دارد. یکی از چیزهای رایج که مردم را عقب نگه می دارد ترس است. اما عیسی ما را فرا می خواند تا به او خدمت کنیم و نمی خواهد اجازه دهیم روح ترس بر تصمیمات ما تأثیر بگذارد.

2 تیموتائوس 1: 7

7 زیرا خدا به ما روح ترس نداده است. اما از قدرت و عشق و عقل سالم.»

به عنوان یک جنگجو برای خداوند، می توانم به نبرد برای عیسی بروم و در هر تصمیمی که می گیرم از او پیروی کنم، یا می توانم عقب نشینی کنم زیرا می ترسم. بنابراین من این را از یک جنگجو به جنگجوی دیگر به شما می گویم - عقب نشینی یک گزینه نیست. خدا به ما این هدف را می دهد که نام خود را بلند کنیم و با زندگی خود او را جلال دهیم. وقتی زمان تصمیم گیری فرا می رسد و ترس ظاهر می شود، باید به یاد داشته باشیم که ترس از خداوند نیست. ترس از دشمن است. بنابراین در انتخاب بر اساس ترس اشتباه نکنید.

مرحله 2. پرسش از خداوند

انجام این مرحله بعدی به ما در رفع ترس کمک می کند. این مهمترین کاری است که می توانیم انجام دهیم. هنگامی که با این تصمیمات یا دوراهی روبرو می شویم، باید از خداوند پرس و جو کنیم. چه کنم پروردگارا قدم بعدی من چیست؟ ما می توانیم در مورد مردان و زنان در کتاب مقدس بخوانیم که بارها و بارها از خداوند درخواست کرده اند. بیایید به عنوان مثال به پادشاه دیوید نگاه کنیم. خداوند داوود را مردی پس از دل خدا دانست. یکی از کارهایی که داوود قبل از رفتن به نبرد پیوسته انجام می‌داد این بود که «از خداوند سؤال کرد». بنابراین وقتی دیوید به یک دوراهی یا تصمیمی می رسد، او باید چه کار کند؟ نزد پروردگار رفت!

دوم سموئیل 5:19

19 و داود از خداوند سؤال کرد و گفت: آیا نزد فلسطینیان بروم؟ آیا آنها را به دست من خواهی داد؟ و خداوند به داوود گفت: «برو، زیرا فلسطینیان را بی‌تردید به دست تو خواهم سپرد.»

مرحله 3. منتظر پاسخ خداوند در یک تقاطع یا تصمیم باشید

بنابراین در اینجا متوجه می‌شویم که داوود تصمیمی گرفته بود و برای پاسخ به خدا رفت. و ما می‌توانیم در کتاب مقدس در طول زندگی داوود، بارها و بارها بخوانیم، جایی که او برای پاسخ و کمک نزد خدا رفت. اما مهمتر از همه، دیوید منتظر ماند برای راهنمایی و پاسخ خدا قبل از اینکه داوود به جلو حرکت کند. پس تا اینجا یاد گرفتیم که اول باید ایمان را بر ترس انتخاب کنیم، ثانیاً باید از خداوند پرس و جو کنیم و سوم اینکه باید منتظر جواب خدا باشیم.

این مرحله آخر نیز بسیار مهم است. ما نباید جلو برویم تا زمانی که در دوراهی تصمیم گیری از خدا به ما می گوید به کدام سمت برویم.

مزامیر 46:10

«سکوت کن و بدان که من خدا هستم، در میان امت ها سربلند خواهم شد، و در زمین سربلند خواهم شد.»

گاهی در این زمان‌های تصمیم‌گیری، لازم است وارد یک مکان ساکت شویم تا بتوانیم دستور خدا را برای خود بشنویم.

مزامیر 27:14

"در انتظار خداوند باش، شجاع باش و او قلب تو را قوی خواهد کرد. من می گویم، برای خداوند منتظر باش."

همانطور که ما در زندگی می گذریم و این تصمیمات را در این چهارراه های مختلف می گیریم - باید به خدا نزدیک شویم. به خدا برس و بخواه خدایا می خواهی اینجا چه کار کنم. سپس به جای حرکت رو به جلو، صبر کنید تا خدا به شما نشان دهد که چه کاری انجام دهید. اگر خدا را بخوانید و منتظر پاسخ او باشید که چه باید بکنید، خداوند شما را به سمتی هدایت می کند که در تصمیماتی که در زندگی می گیرید شما را به او نزدیک می کند.

سرانجام، اگر امروز خدا را نمی شناسید، عیسی هر یک از شما را به پیروی از او فرا می خواند، درست همانطور که اندریا، پطرس، یعقوب و یوحنا در سواحل جلیل قدم می زدند. اما تصمیم با شماست. شما می توانید از مسیح پیروی کنید، یا می توانید راه خود و شیطان را دنبال کنید. آهنگی را که در ابتدا برای شما خواندم به خاطر دارید؟ کلمات می گویند، "این پایین گناهان من بخشیده شده است و آنجا خانه ای در بهشت." این راهی است که اگر بخواهیم به خدا خدمت کنیم، می توانیم برویم. عیسی را در چهارراه زندگی خود جستجو کنید و او مطمئناً شما را در مسیرهای خود هدایت خواهد کرد.

RHT

fa_IRفارسی
TrueBibleDocrine.org

رایگان
چشم انداز