اگر قرار باشد برای یک روز عیسی شما شود چه؟ بیایید تصور کنیم که عیسی در رختخواب شما بیدار شد و در کفش های شما راه رفت. او با خانواده شما در خانه شما زندگی می کرد و به مدرسه شما می رفت. معلمان شما معلم او شدند. مشکلات سلامتی شما برای زندگی با او بود. دردهای تو درد او شد. برنامه شما یکسان است، اما تفاوت این است که عیسی زندگی شما را با قلب خود زندگی می کند. قلب شما روز تعطیل می شود و زندگی شما توسط قلب مسیح هدایت می شود. اولویت های او بر اعمال شما حاکم است. به عبارت دیگر، اولویت ها یا علایق او تصمیمات شما را هدایت می کند و عشق او رفتار شما را هدایت می کند. شما چه شکلی خواهید بود؟ آیا مردم متوجه تغییر می شوند و خانواده شما چیز جدیدی را می بینند؟
آیا همکلاسیهای شما تفاوتی را احساس میکنند و آیا مسیح از همراهی افرادی که آنها را دوست مینامید لذت میبرد؟ آیا مردم شادی بیشتری را در شما تشخیص می دهند؟ دیدگاه مثبت تر؟ در مورد دشمنان شما چطور؟ آیا آنها از قلب مسیح رحمت بیشتری نسبت به قلب شما دریافت خواهند کرد؟ و چه احساسی خواهید داشت؟ این پیوند قلب عیسی چه تغییراتی در سطح استرس شما خواهد داشت؟ در مورد نوسانات خلقی یا خلق و خوی شما چطور؟ آیا عبادات و دعاهای شما در آن روز بهتر میشود، و به اینکه به شما گفته شود زبالهها را بیرون بیاورید یا اتاقتان را تمیز کنید، چه واکنشی نشان خواهید داد؟ به این فکر کنید، اینکه عیسی برای آن روز شما چگونه خواهد بود؟ آیا همه چیز تغییر خواهد کرد؟
مسیح از ما میخواهد که در هر روز زندگیمان ذهن او را داشته باشیم. وقتی ما هر روز برای داشتن ذهن مسیح کار می کنیم، متفاوت فکر می کنیم و صحبت می کنیم، و حتی ممکن است دوستان متفاوتی داشته باشیم. ذهن مسیح باعث می شود که ما به گونه ای متفاوت رفتار کنیم. بنابراین داشتن ذهن مسیح برای راهپیمایی مسیحی ما ضروری است. کتاب مقدس در مورد ذهن ما چیزهای زیادی برای گفتن دارد، اما در حال حاضر، ما بر آنچه عیسی برای محافظت از ذهن خود انجام داد تمرکز خواهیم کرد.
متی 4: 1-11
۴ سپس عیسی توسط روح به بیابان برده شد تا از شیطان وسوسه شود.
2 و چون چهل روز و چهل شب روزه گرفت، پس از آن گرسنه شد.
3 و چون وسوسهگر نزد او آمد، گفت: «اگر پسر خدا هستی، دستور بده که این سنگها نان شوند.
4 امّا او پاسخ داد و گفت: نوشته شده است که انسان تنها با نان زنده نخواهد ماند، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا بیرون میآید.
۵ آنگاه ابلیس او را به شهر مقدس برد و او را بر قلهای از معبد نشاند.
6 و به او گفت: «اگر پسر خدا هستی، خودت را بیفکن، زیرا مکتوب است، او به فرشتگان خود در مورد تو فرمان خواهد داد و تو را در دستان خود خواهند برد تا مبادا پای خود را بشکنی. در برابر یک سنگ
۷ عیسی به او گفت، باز هم نوشته شده است که یهوه خدای خود را امتحان مکن.
8 بار دیگر، ابلیس او را به کوهی بسیار بلند می برد و همه پادشاهی های جهان و جلال آنها را به او نشان می دهد.
9 و به او گفت: «اگر به زمین بیفتی و مرا پرستش کنی، همه اینها را به تو خواهم داد.
۱۰ آنگاه عیسی به او گفت: «از اینجا برو، ای شیطان، زیرا مکتوب است که خداوند، خدای خود را عبادت کن و فقط او را عبادت کن.»
۱۱ آنگاه شیطان او را ترک کرد و اینک فرشتگان آمدند و او را خدمت کردند.»
در این قسمت میبینیم که عیسی 40 روز و 40 شب روزه داشت. ذهن و بدن او از روزه ضعیف شد، بنابراین عیسی به دلیل ضعف تلاش می کرد تمرکز خود را حفظ کند. آیا می دانید که شیطان دوست دارد از جوانان وقتی عقلشان ضعیف است سوء استفاده کند؟ این دقیقاً همان کاری است که شیطان با عیسی انجام داد. شیطان زمانی که عیسی خسته، گرسنه و ضعیف بود به عیسی حمله کرد. شیطان با افکار شیطانی خود به عیسی نزدیک شد و گفت: "اگر تو پسر خدا هستی، به این سنگ ها دستور بده تا نان شوند." میخواهم توجه کنید که عیسی چگونه پاسخ داد. او به حرف شیطان گوش نداد، با او مجادله نکرد و قطعاً سعی نکرد با شیطان گفتگو کند. پس چگونه عیسی با وسوسه شیطان کنار آمد؟ خوب، بیایید برای مثال او به کتاب مقدس نگاه کنیم.
متی 4:4
۴ امّا او پاسخ داد و گفت: نوشته شده است که انسان تنها با نان زنده نخواهد ماند، بلکه با هر کلامی که از دهان خدا بیرون میآید.
شیطان سعی داشت ذهن عیسی را کنترل کند، اما عیسی دروغی را که شیطان به او گفته بود با جایگزین کردن آن با حقیقت حذف کرد. هر چیزی که شیطان به ذهن ما می آورد همیشه در درون ما نهفته است. افکاری که از شیطان سرچشمه می گیرند، حقیقت ندارند. اگرچه گاهی اوقات ممکن است به نظر برسد که افکار تا حدی حقیقت دارند، اما در زیر آن، همیشه یک دروغ وجود دارد. عیسی این را می دانست و حقیقت را علیه شیطان به کار برد.
شیطان در طول روزه عیسی سه بار وسوسه کرد. بار دوم، می خوانیم، شیطان عیسی را به قله ای بلند در معبد شهر برد. سپس به عیسی پیشنهاد کرد که خود را از معبد بیندازد و گفت: «تو نخواهی مرد. خداوند فرشتگان خود را می فرستد تا شما را نجات دهند.» اما عیسی دروغ را حذف کرد و حقیقت را جایگزین آن کرد.
متی 4: 7
۷ عیسی به او گفت، باز هم نوشته شده است که یهوه خدای خود را امتحان مکن.
آخرین باری که شیطان نزد عیسی آمد، عیسی را به کوهی بسیار بلند برد و تمام زمین را به او نشان داد. او به عیسی گفت: "من می توانم همه چیز را به تو بدهم." اما یک گرفتاری وجود داشت. شیطان به عیسی گفت که تنها در صورتی می تواند تمام آنچه را که به او نشان می دهد داشته باشد و او را بپرستد. در هر تعاملی که با شیطان داریم، او سعی می کند ما را بگیرد. او سعی خواهد کرد که ما را با یک دروغ بکشد و ما را به راه دروغین خود بکشاند. اما عیسی به شیطان با حقیقت پاسخ داد.
متی 4:10
10سپس عیسی به او گفت: «از اینجا برو، ای شیطان، زیرا نوشته شده است که خداوند، خدای خود را عبادت کن و فقط او را عبادت کن.»
در اینجا با کلمات مختلف می خوانیم که عیسی به شیطان می گوید گم شو! او ممکن است بگوید: «از اینجا برو، شیطان!»، و این مثالی است که عیسی برای ما گذاشت. وقتی شیطان سعی می کند ذهن ما را با افکار شیطانی آلوده کند، ما باید از همان راهبردی که عیسی استفاده کرد استفاده کنیم. باید دروغ را حذف کنیم و حقیقت را جایگزین آن کنیم. قسمت اول این درس را به خاطر دارید؟ ما در مورد آنچه که پولس رسول به ما آموخت که با افکار شیطانی انجام دهیم صحبت کردیم؟ دوباره بخوانیم.
دوم قرنتیان 10:5
«5 تخیلات و هر چیز بلندی را که خود را در برابر معرفت خدا بالا میبرد و هر اندیشهای را به اطاعت مسیح اسیر میکند.»
شیطان هر روز به جوانان دروغ می گوید و بازی آخر او این است که ذهن شما را از بین ببرد. او می خواهد شادی شما را بدزدد و شما را متقاعد کند که خوشحال نیستید. سپس شیطان با وسوسه خود مانند عیسی به سراغ شما خواهد آمد، "چرا کمی الکل یا مواد مخدر امتحان نمی کنید تا احساس خوشبختی کنید." اما نباید فراموش کرد که شیطان ارباب دروغ است. هر چه او به ما می گوید دروغ است. اگر به حرف شیطان گوش کنیم و دروغ های او را حقیقت بپذیریم، او در نابودی ذهن ما موفق خواهد شد.
امروز یک مشکل جهانی در بین جوانان ما وجود دارد و متأسفانه در اینجا در آمریکا، ما اغلب شاهد این موضوع هستیم. جوانان جان خود را از دست می دهند و محدوده سنی خودکشی نوجوانان جوان و جوان تر می شود. شیطان به این جوانان دروغ گفت و آنها هم دروغ او را باور کردند. شیطان به آنها چیزهایی می گوید: "شما تنها هستید، هیچ دوستی ندارید، هیچ کس به شما اهمیت نمی دهد و دنیا بدون شما بهتر می شود زیرا هرگز در زندگی کار خوبی انجام نخواهید داد." شیطان به ذهن شما می آید و چیزهای دیگری به شما می گوید: "شما هرگز خوشحال نخواهید شد و تا آخر عمر افسرده و بدبخت خواهید بود" و اگر به گوش دادن ادامه دهید شیطان به همین شکل ادامه می دهد. راه های بسیار دیگری برای متقاعد کردن شما به اینکه ارزشمند نیستید. اما من اینجا هستم تا به شما بگویم که شیطان دروغ می گوید! پس اینگونه افکار را حقیقت نپندارید زیرا حقیقت ندارند و شما هرگز تنها نیستید! عیسی وعده می دهد که همیشه با ما خواهد بود. عیسی تک تک شما را دوست دارد و معتقد است که می توانید برای او موفق باشید.
مزامیر 55:22
۲۲ بار خود را بر خداوند بیفکن و او تو را حمایت خواهد کرد و هرگز اجازه نخواهد داد که عادل تکان بخورد.
جوانان اجازه ندهید شیطان این دروغ ها را در ذهن شما بکارد. اگر اجازه دهید این افکار منفی باقی بمانند، شروع به تعمق در آنها خواهید کرد و شیطان از آنها سوء استفاده خواهد کرد.
اریمیا 29:11
11 زیرا خداوند میگوید، من افکاری را که در مورد شما میاندیشم، میدانم، اندیشههای صلحآمیز و نه شرارت، تا به شما عاقبتی را بدهم.
این کتاب مقدس افکار خدا را برای شما ثابت می کند. پس وقتی شیطان چیز دیگری به شما می گوید، به این کتاب مقدس رجوع کنید. تشخیص دهید شیطان به شما دروغ می گوید. دروغ را مانند عیسی حذف کنید و حقیقت را جایگزین آن کنید. خدا همیشه راست میگه
همین امروز تصمیم بگیرید که مثل بقیه دنیا فکر نکنید. قلب و ذهن خود را بر چیزهای خدا متمرکز کنید و به عیسی اجازه دهید تا ذهن شما را همانطور که در رومیان به ما می گوید تجدید کند.
رومیان 12:2
2 و با این جهان متشکل نشوید، بلکه با تجدید ذهن خود دگرگون شوید تا بتوانید آن اراده خوب و پسندیده و کامل خدا را ثابت کنید.
پس جوانان، ذهن خود را در مسیح تجدید کنید. بر ارزش های خدایی و نگرش های خوب تمرکز کنید. وقتی به خدا اجازه می دهید که ذهن شما را هر روز تجدید کند، متوجه می شوید که خداوند برنامه و هدف کاملی برای شما دارد. از آنچه عیسی به ما آموخت، زمانی که توسط افکار مخالف شیطان وسوسه شد، بیاموزید. اجازه دهید مسیح در قلب شما باشد، افکار خود را هدایت کنید و به دروغ هایی که شیطان می گوید گوش ندهید.