3. ما تصمیم می گیریم که به مراقبت از یک ناجی دوست داشتنی برای مسیرهای زندگی خود اعتماد کنیم.
اگر تکمیل کردیم مرحله 1 (کاملاً با خود و با خدا در مورد اعتیادمان صادق باشیم) سپس می توانیم به مرحله دوم برویم: ایمان و امید.
و سپس به عنوان بخشی از مرحله دوم، ما شروع به حذف چیزهایی کردیم که می دانیم مانع توانایی ما برای ایمان و امید به خدا می شود. بسیار مهم است که ما در حال ایجاد ایمان و امید به خدا هستیم، زیرا در مرحله سوم، اگر به او ایمان نداشته باشیم، اعتماد به یک نجات دهنده دوست داشتنی برای هدایت غیرممکن خواهد بود.
در شروع مرحله 3، ما شروع به درک این موضوع می کنیم که هیچ انسانی توانایی "اصلاح من" را ندارد. من به چیزی نیاز دارم که فقط عشق و مراقبت خدا می تواند انجام دهد!
بنابراین برای یک مسیر کاملاً جدید - آیا به خدا آنقدر اعتماد داریم که به او اجازه دهد راه را به ما نشان دهد؟
Letting the Lord set the direction for our life seems extreme to most. Yet it is very common that unreasonable and extreme things are done, by those who are holding onto their own will and directing their own life.
هدایت زندگی خودمان ما را دچار مشکل می کند
قبل از سیل بزرگ، کتاب مقدس به ما اطلاع می دهد که انتخاب های انسان او را به چه چیزی سوق داده است. تنها آرزوی بشر پیوسته بد شد. و اعتیاد آنها به گناه خارج از کنترل بود و هرگز قابل ارضا نبود.
«و خدا دید که شرارت انسان در زمین زیاد است، و هر تصوری که در دل اوست، پیوسته بد نیست. و خداوند توبه کرد که انسان را بر روی زمین آفرید و در دل او غمگین شد.» ~ پیدایش 6:5-6
وقتی تنها فکر شما این است که چگونه دوز بعدی خود را از چیزی که به آن معتاد هستید دریافت کنید، می دانید که به شدت معتاد شده اید. و این همان چیزی است که قبل از سیل برای بشر اتفاق افتاد. و امروز نیز این اتفاق می افتد.
وقتی مردم به طور مستمر دستور خدا را برای زندگی خود نادیده می گیرند و راه گناه آلود خود را انتخاب می کنند، آنگاه خداوند به آنها اجازه می دهد که به همان انتخاب گناه آلود معتاد شوند.
اما قوم من به صدای من گوش نکردند. و اسرائیل هیچ یک از من را نمی خواهد. پس آنها را به شهوات دلشان سپردم و آنها به نصیحت خود رفتند.» ~ مزمور 81:11-12
سپس با اعتیاد گناه آلود آنها، دردسرهای مداوم پیش می آید، تا جایی که بر آنها چیره می شود.
«اما شریران مانند دریای ناآرام هستند که آرام نمیگیرد و آبهای آن گِل و کثیفی میافکند. خدای من می گوید برای شریر صلح نیست.» ~ اشعیا 57:20-21
درسی که باید در اینجا بیاموزم این است که: در انسان نیست که بتواند زندگی و سرنوشت خود را به درستی کنترل کند. هر کس در زندگی خود به راهنمایی خداوند نیاز دارد!
«خداوندا، میدانم که راه انسان در خود او نیست، بلکه در راه انسان نیست که گامهای خود را هدایت کند.» ~ ارمیا 10:23
حالا به خدا اجازه دهیم زندگی ما را هدایت کند
پس اگر در مرحله قبل، آنقدر ایمان ایجاد کرده ایم که بتوانیم به خدا توکل کنیم. پس اکنون اجازه دهید که خدا ما را بر اساس درک خود هدایت کند و نه ما.
«با تمام دل خود به خداوند توکل کن. و به فهم خود تکیه مکن. در تمام راههای خود او را بشناسید و او راههای شما را هدایت خواهد کرد. از نظر خود عاقل مباش: از خداوند بترس و از شر دوری کن. برای ناف تو سلامتی و برای استخوانهایت مغز است.» ~ امثال 3: 5-8
یکی از اولین راه هایی که یاد می گیریم به خدا اجازه دهیم زندگی ما را هدایت کند، این است که به او اجازه دهیم ما را از مسیر اشتباه دور کند. دور از مواد اعتیاد آور و دوری از گناهان.
آیا می دانید که نقشه خدا برای شما از مدت ها قبل برنامه ریزی شده بود؟ در واقع، او نقشه ای را هم برای من و هم شما تنظیم کرد، قبل از این که دنیا باشد! و او مدتی است که شما را به این طرح فرا می خواند.
«کسی که ما را نجات داد و ما را با دعوتی مقدس خواند، نه بر اساس اعمال ما، بلکه مطابق هدف و فیض خود که در مسیح عیسی قبل از شروع جهان به ما عطا شد، اما اکنون با ظهور نجات دهنده ما عیسی مسیح آشکار می شود که مرگ را لغو کرد و زندگی و جاودانگی را از طریق انجیل آشکار کرد.» ~ دوم تیموتائوس 1: 9-10
خداوند چیزی جز بهترین ها برای ما نمی خواهد. به همین دلیل است که او بهترین های خود را برای من و شما داد: عیسی مسیح! روحالقدس او با قلب ما سخن میگوید و ما را میکشاند که با تمام وجود به دنبال او باشیم.
خداوند میگوید: «زیرا من افکاری را که درباره شما فکر میکنم، میدانم، افکار صلح و نه شرارت، تا به شما عاقبتی را بدهم. آنگاه مرا بخوانی و برو و برای من دعا کن و من به تو گوش خواهم داد. و شما مرا جستجو خواهید کرد و مرا خواهید یافت، هنگامی که مرا با تمام وجود خود جستجو کنید.» ~ ارمیا 29:11-13
او خیلی به ما اهمیت می دهد. اما او نمی تواند کاری برای ما انجام دهد، مگر اینکه ما حاضریم به او اجازه دهیم. او میخواهد که ما به او وابسته باشیم تا به ما کمک کند، زیرا میخواهد ثابت کند که به نیازهای قلبی ما وفادار است. آیا به او اجازه می دهیم؟ اعتماد به او فروتنی می خواهد.
«پس خود را در زیر دست نیرومند خدا فروتن کنید تا او شما را در زمان مقتضی تعالی بخشد. زیرا او به شما اهمیت می دهد. هوشیار باشید، هوشیار باشید؛ زیرا دشمن شما ابلیس مانند شیری غرش میگردد تا کسی را ببلعد.» اول پطرس 5: 6-8
حتی اگر قبلاً بسیاری از فرصتهای گذشته را برای کمک به خداوند رد کرده باشیم، او هنوز برای ما کمک دارد. او همچنان به سمت ما می آید. اما باید به او اجازه دهیم.
«ای خداوند راههایت را به من نشان بده. راه هایت را به من بیاموز مرا به راستی خود هدایت کن و به من بیاموز زیرا که تو خدای نجات من هستی. تمام روز منتظر تو هستم ای خداوند رحمت و محبت خود را به خاطر بسپار. زیرا آنها همیشه قدیمی بوده اند. گناهان جوانی و گناهان من را به یاد مکن، خداوندا، بر حسب رحمت خود، مرا به خاطر نیکی خود یاد کن. خداوند نیکو و راست است، پس گناهکاران را در راه تعلیم خواهد داد. حلیم را در داوری راهنمایی می کند و حلیم را راه خود را تعلیم می دهد. همه راههای خداوند رحمت و راستی برای کسانی است که عهد و شهادتهای او را نگاه می دارند. خداوندا، به خاطر نام تو، گناه مرا ببخش. زیرا عالی است چه کسی است که از خداوند می ترسد؟ او را به روشی که خودش انتخاب خواهد کرد تعلیم خواهد داد.» ~ مزمور 25:4-12
بسیاری از ما کسانی را داشته ایم که ما را قضاوت می کنند. آنقدر ما را تحقیر کردند که گاهی اوقات خودمان هم به آنچه که به ما می گفتند باور می کردیم. باعث می شود که قلب ما در غم و اندوه و پوچی فرو رود.
«آنهایی که در دروازه مینشینند، علیه من سخن میگویند. و من آواز مستها بودم. امّا من، ای خداوند، دعای من برای تو در زمانی مقبول است: خدایا، در کثرت رحمتت مرا بشنو، در حقیقت نجاتت. مرا از منجلاب رهایی بخش، و بگذار غرق نشم. بگذار از دست کسانی که از من متنفرند و از آبهای عمیق نجات پیدا کنم. مبادا سیل از من سرازیر شود و اعماق مرا ببلعد و گودال دهان خود را بر من نبندد. به من بشنو ای خداوند؛ زیرا محبت تو نیکو است. ~ مزمور 69:12-16
اما خدا می خواهد که بتوانیم کاملاً به او اعتماد کنیم. او می خواهد که ما واقعاً او را بشناسیم او واقعا کیست. زیرا اگر بتوانیم کاملاً به او اعتماد کنیم، او قول می دهد که ما را از عود کردن باز دارد!
«به همین دلیل من نیز این چیزها را میکشم، اما خجالت نمیکشم، زیرا میدانم به چه کسی ایمان آوردهام و متقاعد شدهام که او میتواند آنچه را که در آن روز به او سپردهام نگاه دارد.» ~ دوم تیموتائوس 1:12
ما شروع به برقراری روابط جدید با افرادی می کنیم که می توانیم به آنها اعتماد کنیم
عیسی می دانست که بسیاری در این زندگی دچار خیانت خواهند شد. به همین دلیل است که باید به او نگاه کنیم و بفهمیم که او می خواهد ما را به یک خانواده واقعی متصل کنیم. افرادی که می توانید به آنها تکیه کنید. افرادی که شبیه خود خدا هستند. وقتی کاملاً به خدا اعتماد میکنیم، درباره اینکه چه کسی میتوانیم در این زندگی اعتماد کنیم، بیشتر میآموزیم.
«و او به آنها پاسخ داد، گفت: مادر من یا برادران من کیست؟ و به اطرافیان که در اطراف او نشسته بودند نگاه کرد و گفت: اینک مادر و برادران من! زیرا هر که اراده خدا را انجام دهد برادر و خواهر و مادر من است.» ~ مرقس 3:33-35
روابطی که واقعاً مهم هستند، نیازمند تعهد به یکدیگر هستند. و این غیر ممکن است مگر اینکه اعتماد وجود داشته باشد. اعتماد به خدا اغلب زمانی الهام می شود که افرادی را می یابیم که احساس می کنیم واقعاً می توانیم به آنها اعتماد کنیم. و این اعتماد ایجاد می شود، زیرا ما احساس می کنیم که مردم به ما تعهد دارند!
Many of us have found ourselves addicted to some kind of sin, because we have experienced betrayal from someone we thought was committed to us. And so as we began to distrust relationships, we sought for some substance or sinful distraction to soothe that hurt, because we found a lack of meaningful commitment in our life.
For this commitment to be filled again, we often must find someone who we sense cares about us. A commitment that is not just transitory. But a commitment that is for life! Because that is the type of commitment that God makes. And so he expects his gospel workers to be like him in how they commit to others.
If an individual seeking help does not sense any personal commitment from a true gospel laborer, they will not likely stay through the difficulty of the remaining steps of establishing themselves in a new Christian life. And they certainly will not be able to complete a Christian based step program for overcoming addictions. Because they must sense that someone is going to be there to support them through this humbling experience. And if they don’t sense that commitment in someone else, it will be more difficult for their faith to establish a trust commitment to God.
توجه: هر حرکت موفقیت آمیز روح القدس در طول تاریخ، از طریق افرادی انجام شده است که متعهد به پیروی از روح القدس بوده اند، و مادام العمر به کسانی که برای کمک فرستاده شده اند، متعهد بوده اند.
Jesus recognized this critical need for gospel workers: that they be committed to those seeking help from God.
«و عیسی در تمام شهرها و دهات میچرخید و در کنیسههای ایشان تعلیم میداد و انجیل ملکوت را موعظه میکرد و هر بیماری و هر بیماری را در میان مردم شفا میداد. اما چون جمعیت را دید، بر آنان دلسوزی کرد، زیرا بیهوش شدند و مانند گوسفندانی که شبان نداشتند، پراکنده شدند.» ~ متی 9:35-36
عیسی به طور مرتب در مراسم کلیسای زمان خود که در کنیسه برگزار می شد شرکت می کرد. مانند آنچه که امروزه در کلیسا داریم. در کنیسهها آواز میخواندند و دعا میکردند و معلمان به آنها درس میدادند. و خود عیسی در این مکان ها تدریس می کرد. اما این کتاب مقدس در بالا به وضوح به ما نشان می دهد که عیسی می دانست که کافی نیست. نیاز به توجه فردی به مردم وجود داشت، مشابه توجه فردی که یک چوپان به تک تک گوسفندان می کند.
بنابراین عیسی باری بر قلب خود داشت که از شاگردانش خواست تا در مورد آن دعا کنند.
“Then saith he unto his disciples, The harvest truly is plenteous, but the laborers are few; Pray ye therefore the Lord of the harvest, that he will send forth labourers into his harvest.” ~ Matthew 9:37-38
سپس، در متی فصل 10، عیسی رسولان خود را برای انجام این کار میفرستد. آنها را نزد اقوام نفرستاد. او آنها را مخصوصاً نزد گوسفندان گمشده خاندان اسرائیل فرستاد. و بنابراین او آنها را نزد مردمی می فرستاد که تقریباً در هر شهر و شهر، کنیسه ای مانند کلیسا داشتند. اما او به طور خاص آنها را به کنیسه ها نفرستاد.
وقتی آنها را فرستاد، به طور خاص آنها را برای مردم به صورت انفرادی، در خانه هایشان فرستاد. زیرا او می خواست که آنها به صورت انفرادی با آنها کار کنند، نه اینکه مانند یک جماعت با آنها کار کنند. بسیار مهم است که ما این را به عنوان پاسخ بار و دعای او بدانیم!
اگر میخواهیم مردم بتوانند تصمیمهای فروتنانه لازم برای تغییر زندگی خود، عادتهایشان، و افرادی که با آنها معاشرت میکنند و غیره بگیرند. آنگاه ما بهعنوان انجیلکاران باید مایل باشیم که بهطور فردی به آنها متعهد باشیم، تا به آنها کمک کنیم، مادام العمر. !
True Christianity is about life-long commitments. First in our commitment to Almighty God to be faithful to him. And then in our commitment to one another, to be faithful to one another. And if we are going to win any soul to Christ, there is going to have to be people who are committed to individuals.
«پدر یتیمان و داور بیوهزنان، خدا در مسکن مقدس اوست. خدا افراد منفرد را در خانوادهها قرار میدهد، او را که به زنجیر بستهاند بیرون میآورد، اما سرکشان در خشکی ساکن میشوند.» ~ مزمور 68:5-6
اگر قرار است به روح ها کمک کنیم، مرز خانواده ما باید گسترش یابد. و بنابراین برای انجام این کار، ما باید مرزهای قوی مسئولیت داشته باشیم. زیرا در عین حال باید امنیت خانواده خود را نیز حفظ کنیم.
مشارکت واقعی برای موفقیت افرادی که به دنبال رهایی از گناه و هرگونه اعتیاد هستند، حیاتی است. این امر مستلزم مسیحیان بالغ و مستقر است که نقش و مسئولیت شبان بودن را برای شخص دیگری درک می کنند. ما فقط در مورد یک کشیش یک جماعت صحبت نمی کنیم. ما در مورد کارگران فردی صحبت می کنیم که می دانند چگونه یک کارگر جدید را تحت مراقبت معنوی خود بپذیرند. حتی اگر کشیش یک جماعت نباشند. زیرا با رشد یک جماعت، غیرممکن است که یک نفر تمام مراقبت های فردی را که لازم است انجام دهد. برای افزایش تعداد گوسفندان در گله نیاز به جماعتی از چوپان است.
Additionally, this assignment of responsibility towards the individual sheep, is the Lord’s assignment, and not our personal preference. Consider just one example directly from our Lord, as he hung on the cross.
«پس چون عیسی مادر خود و شاگردی را که او را دوست می داشت ایستاده دید، به مادر خود گفت: ای زن، اینک پسرت! سپس به شاگرد گفت: اینک مادرت! و از آن ساعت آن شاگرد او را به خانه خود برد.» ~ یوحنا 19:26-27
This assignment at the cross did not follow the prescription within the law of Moses. Mary had other children who potentially could have taken care of her. Including James, who would later prove to be a very good Christian. But instead Jesus assigned responsibility for her, to John.
مسلماً طبیعیتر است که خانوادههای طبیعی از خودشان مراقبت کنند. اما بیایید مراقب باشیم که از این بهانه ای برای اجتناب از انجام وظیفه از جانب خداوند استفاده نکنیم. زیرا خداوند می داند که چه چیزی بهتر است. و البته این تکلیف بارها لزوماً به معنای زندگی شخصی در خانه ما نیست. اما معنای آن این است که ما آنها را دوست داریم و از آنها مراقبت می کنیم، گویی آنها بخشی از خانواده ما هستند.
با کمک، آیا مایلیم به خدا اعتماد کنیم؟
بنابراین اکنون، شما (کسی که به دنبال کمک است) ممکن است احساس کنید "عشق به خدا متصل نیستید". این دلیل این برنامه 12 مرحله ای است. تا به شما کمک کند ایمان داشته باشید که عیسی مسیح می تواند این ارتباط را برای شما ایجاد کند. زیرا بدون فداکاری محبت مسیح برای ما، ما هرگز نمی توانستیم واقعاً با خدا ارتباط برقرار کنیم. عشق قربانی "قدرتی" است که ما را به هم متصل می کند!
«امّا هر کس او را پذیرفت، به آنان قدرت داد تا پسران خدا شوند، حتی به آنانی که به نام او ایمان دارند. انسان، اما از خدا.» ~ یوحنا 1:12-13
یک رابطه جدید با هر کسی مستلزم این است که ما باید برخی از تفکرات خود را اصلاح کنیم. این امر به ویژه در صورتی صادق است که بخواهیم آن رابطه نزدیک را با خدا آغاز کنیم. ما باید در مورد تغییر تفکر خود تصمیم بگیریم تا بتوانیم به تفکر او و اراده او برای خود توجه کنیم.
«و با این جهان متشکل نشوید، بلکه با تجدید ذهن خود دگرگون شوید تا ثابت کنید که آن اراده خوب و پسندیده و کامل خدا چیست.» ~ رومیان 12:2
و گاهی ما نمی دانیم چگونه فکر کنیم، و نه حتی چگونه کمک بخواهیم. اما از آنجایی که خدا خداست، وقتی احساس غرق شدن میکنیم، فقط میتوانیم برای انجام اراده او فریاد بزنیم: زیرا میدانیم که او ما را دوست دارد و میداند چه چیزی برای ما بهتر است!
«به همین ترتیب روح نیز به ناتوانیهای ما کمک میکند، زیرا نمیدانیم که برای چه چیزی باید دعا کنیم، اما خود روح با نالههایی که قابل بیان نیست، برای ما شفاعت میکند. و کسی که دلها را بررسی میکند، میداند که روح روح چیست، زیرا او بر اساس خواست خدا برای مقدسین شفاعت میکند. و ما می دانیم که همه چیز برای آنها که خدا را دوست دارند، برای کسانی که مطابق هدف او خوانده شده اند، با هم برای خیر عمل می کند.» ~ رومیان 8:26-28
این "رها کردن" اراده و تفکر او، راه قدرتمندی برای آوردن آرامش و فیض به زندگی ما دارد.
فیض و سلامتی بر شما باد از خدای پدر و از خداوند ما عیسی مسیح که خود را برای گناهان ما سپرد تا ما را از این دنیای بد کنونی برحسب اراده خدا و پدرمان رهایی بخشد. شکوه برای همیشه و همیشه آمین.» ~ غلاطیان 1: 3-5
ما وسوسه خواهیم شد که برگردیم
اما آزمایش های صبر وجود خواهد داشت، جایی که ما فقط باید منتظر پاسخ او باشیم تا به ما کمک کند. و مخصوصاً در این مواقع است که لازم است تسلیم نشویم و هر کاری را که می دانیم انجام دهیم تا هوشیار و به اراده او وفادار بمانیم.
«پس اعتماد خود را که پاداش بزرگی دارد، دور نسازید. زیرا شما به صبر نیاز دارید تا پس از انجام اراده خدا، وعده را دریافت کنید. برای مدتی اندک، و آن که خواهد آمد، خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد. اکنون عادل با ایمان زندگی خواهد کرد، اما اگر کسی عقب نشینی کند، جان من از او لذت نخواهد برد. اما ما از آنانی نیستیم که به سوی هلاکت برمیگردند. اما کسانی که به نجات روح ایمان دارند.» ~ عبرانیان 10:35-39
در گذشته ما ذهن خود را طوری تربیت کرده ایم که رنج نکشد. اما اکنون به خواست او و به لطف او، رنج می تواند برای ما مثبت باشد تا منفی.
«پس چون مسیح برای ما در جسم متحمل شده است، خود را نیز به همین فکر مسلح کنید. این که او دیگر نباید بقیه زمان خود را در جسم برای شهوات مردم زندگی کند، بلکه به خواست خدا. زیرا زمان گذشته زندگی ما ممکن است برای انجام اراده غیریهودیان کافی باشد، زمانی که در هوسها، شهوات، شراب زیاد، عیاشیها، ضیافتها و بت پرستی های ناپسند راه می رفتیم. به همان شورش بیش از حد، در مورد شما بد می گویند.» ~ اول پطرس 4: 1-4
هر زمان که رنج میکشیم و وسوسه میشویم که به عقب برگردیم و دوباره عود کنیم، به یاد میآوریم که سختی کنونی ما موقتی است، اما اراده خدا برای همیشه باقی خواهد ماند.
«زیرا هر چه در جهان است، شهوت جسم و شهوت چشم و غرور زندگی از پدر نیست، بلکه از جهان است. و دنیا و شهوت آن می گذرد، اما هر که اراده خدا را انجام دهد تا ابد می ماند.» ~ اول یوحنا 2:16-17
در میانه رنج، شیطان به ویژه ما را وسوسه می کند که به گناه خود بازگردیم. بازگشت به تسکین موقت، که با اعتیاد شدیدتر به دنبال دارد. بنابراین باید انتخابی داشته باشیم که در آن رابطه ما با خدا مهمتر است. و ما همچنان از گناه دوری می کنیم و با خدا و قوم وفادارش همذات پنداری می کنیم.
"به جای لذت بردن از لذت گناه برای یک فصل، ترجیح می دهیم با قوم خدا رنج بکشیم" ~ عبرانیان 11:25
اعتماد به خدا برای هدایت ما
این فداکاری تنها در صورتی امکان پذیر است که بتوانیم به صداقت خداوند برای وفای به وعده عشقی او اعتماد کنیم. ما به اراده او اعتماد داریم و به او متعهد هستیم به خاطر کیستی و صداقتش، نه به خاطر اینکه چه کسی هستیم و نه به خاطر کاری که انجام داده ایم.
«به خداوند توکل کن و نیکی کن. پس در زمین ساکن خواهی شد و به یقین سیراب خواهی شد. خودت را نیز در خداوند لذت ببر. و او خواسته های دلت را به تو خواهد داد. راه خود را به خداوند بسپار. همچنین به او اعتماد کنید; و او آن را تحقق خواهد بخشید. و عدالت تو را مانند نور و داوری تو را مانند ظهر بیرون خواهد آورد. در خداوند استراحت کن و برای او صبورانه منتظر باش: به خاطر کسی که در راه او موفق می شود، به خاطر شخصی که مکرهای شیطانی را انجام می دهد، ناراحت نباش.» ~ مزمور 37:3-7
اگر بخواهیم به طور کامل از هر اعتیادی رهایی پیدا کنیم، به خردی بالاتر از خرد خود نیاز خواهیم داشت. و تنها خردی که واقعاً میتوانیم به آن تکیه کنیم، این است که به خدا اجازه دهیم زندگی ما را مدیریت کند.
«کسی که به دل خود اعتماد کند احمق است، اما هر که عاقلانه رفتار کند نجات خواهد یافت.» ~ امثال 28:26