ما نیاز به خرد داریم تا بدانیم چگونه به افراد خدمت کنیم. اغلب یک وزیر می تواند توانایی های قوی برای موعظه و تدریس داشته باشد. اما در همان حال در توانایی آنها برای همکاری با افراد با دعا و مشاوره با آنها بسیار کم است.
برای درک نحوه کمک به مردم از نظر روحی و عاطفی ، صبر در گوش دادن و انتظار روح خداوند لازم است. اغلب در مورد کار با افراد ، برخی از وزرا حتی آنچه را که نمی دانند نمی دانند. آنها بدون این که بدانند حتی نیاز افراد را درک می کنند ، در شورای خود پیش می روند.
اول از همه ، برای تأثیرگذاری در دعا و نصیحت ، باید درک کنیم که چگونه روح خداوند در حال صحبت با قلب فرد است. ما باید یاد بگیریم که از رهبری خداوند پیروی کنیم ، نه از راه خود. و این به فروتنی ، صبر ، گوش دادن و زمان نیاز دارد.
آیا می دانستید که عیسی شنونده خوبی بود؟ عیسی می پرسد: "از من می خواهی چه کاری برایت انجام دهم؟" بنابراین باید از کسانی که می کوشیم به آنها کمک کنیم بپرسیم: "شما در چه چیزی از خداوند کمک می خواهید؟" پاسخ فرد ممکن است به ما بینشی بدهد که قلب آنها کجاست. اما نه همیشه.
برخی از س questionsالات ممکن است هنگام گوش دادن به آنها در ذهن خود در نظر گرفته شود:
- آیا آنها این درخواست را صرفاً از روی خودخواهی مطرح می کنند یا یک دستور کار پنهان؟
- آیا این درخواست نیاز واقعی آنها است یا شخص دیگری دارد؟
- آیا این درخواست کمک با نیاز معنوی است که خود آنها سعی در درک آن دارند؟
- آیا ممکن است این فرد نمی داند چگونه کلمات را برای توصیف درخواست تنظیم کند؟
یک ضرب المثل حکیمانه که هر وزیر باید به آن توجه کند:
"کسی که قبل از شنیدن موضوعی به آن پاسخ دهد ، برای او حماقت و شرمساری است." ~ امثال 18:13
برخی از وزرا برای گوش دادن وقت نمی گذارند. و وقتی این کار را می کنند ، حداقل از نیاز فرد غافل می شوند. و در بدترین حالت ، آنها اشتباهات فاحشی را مرتکب می شوند و در مشاوره و قضاوت های خود باعث صدمه می شوند. و اغلب اوقات ، آنها نمی دانند واقعاً چه کرده اند.
"بنابراین ، برادران عزیز من ، هر کس در شنیدن سریع ، در صحبت کردن و در عصبانیت دیر باشد ، زیرا خشم انسان بر عدالت خدا اثر نمی گذارد." ~ جیمز 1: 19-20
یک وزیر باید مراقب باشد که شرایط را فقط از نظر ظاهر آنها قضاوت نکند. ما باید دلایل اینکه چرا شخصی انتخاب کرده یا اقدام خاصی را انجام داده است را درک کنیم. و خوشحال می شویم که وقت گذاشتیم و فهمیدیم "چرا؟"
مواردی وجود داشته است که فکر می کردم موقعیتی را درک کرده ام و خیلی زود تصمیم گرفتم و صحبت کردم. و به همین دلیل ، مجبور شدم بعداً از کسی بخواهم که مرا ببخشد. بله ، گاهی اوقات ممکن است یک وزیر از کسی بخواهد که او را ببخشد.
"احمق تمام فکر خود را به زبان می آورد ، اما یک شخص عاقل آن را تا بعد نگه می دارد." ~ امثال 29:11
وقتی می گوید یک مرد عاقل آن را نگه می دارد تا بعد ؛ قبل از صحبت کردن باید منتظر چه چیزی باشیم؟
- ما باید منتظر بمانیم تا آنچه در حال حاضر گفتن عاقلانه است را در نظر بگیریم. و چه بهتر که تا دیر وقت در مورد آن سکوت کنیم.
- ما باید به اندازه کافی صحبت را کنار بگذاریم تا در مورد چگونگی تأثیر آن بر آنها صحبت کنیم. حتی اگر آنچه می خواهیم بگوییم به وضوح درست باشد. گاهی اوقات بهتر است منتظر زمان مناسب باشیم. وقتی بتوانند آن را دریافت کنند.
- ما قطعاً باید منتظر بمانیم تا شخص دیگری صحبت خود را به پایان برساند تا بفهمیم کاملاً چه می خواهند بگویند. حتی اگر مدتها طول بکشد تا آن را بیان کنند. برخی از افراد در بیان آنچه عمیقاً آنها را نگران کرده است ، بسیار مشکل دارند. و آنها همچنین می توانند احساس کنند که ما با گوش دادن به آنها بی تاب می شویم. و وقتی این را احساس می کنند ، باعث نزدیک شدن آنها می شود ، زیرا آنها معتقدند ما واقعاً اهمیتی نمی دهیم.
- و گاهی اوقات ، ما باید وقت بگذاریم و آنچه را که او به ما گفته است به آن شخص بازگردانیم. بنابراین می توانیم مطمئن باشیم که آن را به درستی شنیده ایم. این نشان دهنده احترام به کسی است که به او گوش می دهید. و پاسخ ما بر اساس درک واضح تر خواهد بود. و آنها آمادگی بیشتری خواهند داشت تا به پاسخ ما گوش دهند.
اشکالی ندارد اگر بپذیرید که پاسخ را نمی دانید. و در این صورت ، شما هر دو می توانید در دعا با هم توافق کنید که خداوند پاسخ را به یکی از شما یا هر دو شما فاش کند.
خود عیسی منتظر پدر آسمانی خود بود تا به او حکمت و راهنمایی دهد.
"سپس عیسی پاسخ داد و به آنها گفت:" در واقع ، در واقع ، من به شما می گویم که پسر نمی تواند از خود کاری انجام دهد ، مگر آنچه می بیند که پدر انجام می دهد. زیرا آنچه را که او انجام می دهد ، این را نیز به پسر می کند. " ~ یوحنا 5:19
اگر در کتاب مقدس بالا متوجه شدید ، عیسی می گوید: "من از رهبری پدرم پیروی می کنم." عیسی ، پسر خدا ، در حالی که بر روی زمین بود به تفکر و فهم خود تکیه نمی کرد. و عیسی همچنین زمانی را برای شنیدن و درک س questionsالاتی که از او مطرح می شود اختصاص داد. او این کار را کرد تا برای ما الگو باشد.
در عهد عتیق ، زمانی بود که خادم پیامبر قصد داشت زنی را به دلیل نمایش عاطفی او کنار بگذارد ، که به نظر او نامناسب بود. اما الیشا جلوی او را گرفت.
"و هنگامی که نزد مرد خدا به بالای تپه آمد ، او را از ناحیه پاها گرفت ، اما Gehazi نزدیک شد تا او را کنار بزند. و مرد خدا گفت: او را رها کن. زیرا روح او در دل او آزرده است و خداوند آن را از من پنهان کرده و به من نگفته است. " ~ دوم پادشاهان 4:27
خدا می تواند درک ما را برای مدتی پنهان کند. گاهی اوقات این کار را انتخاب می کرد تا ببیند آیا ما آنقدر متواضع هستیم که دعا کنیم و برای صبر کردن وقت بگذاریم.
همه آنچه که تا کنون گفته شد مهم است ، زیرا یک وزیر هرگز نمی تواند کسی را به محل تواضع فروتنی هدایت کند ، اگر هرگز اعتماد آن شخص را جلب نکرده باشد. و همانطور که قبلاً گفتم ، برخی از وزرا ممکن است موعظه بزرگی برای موعظه داشته باشند ، اما به دلیل بی حوصلگی و اتکا به تجربه شخصی ، گاهی اوقات در دعا و مشاوره فردی خود وحشتناک هستند.
کتاب مقدس زیر یکی از نمونه هایی است که من دریافتم با رهبری فردی به زندگی در مسیح عیسی بسیار خوب کار می کند. در اشعیا 55: 6-9 آمده است
[6] خداوند را جستجو کنید تا او یافت شود ، او را در نزدیکی خود بخوانید:
این مهم است که چگونه روح القدس با قلب فرد صحبت می کند. و بنابراین گاهی اوقات باید بپرسیم: "خداوند اکنون به شما چه می گوید؟" و ما باید به آنها توضیح دهیم ، وقتی خداوند با شما صحبت می کند ، آن زمانی است که او نزدیک است و شما می توانید او را پیدا کنید. ما هیچ تضمینی برای زمان بعدی نداریم ، بنابراین باید در حال حاضر به او پاسخ دهیم.
[7] اجازه دهید شریر راه خود را رها کند و مرد ناصالح افکار خود را. و اجازه دهید به سوی خداوند بازگردد و او را مورد رحمت قرار دهد. و به خدای ما ، زیرا او بسیار عفو خواهد کرد.
خدا می بیند که ما چگونه به او پاسخ می دهیم. و وقتی خدا به ما نشان می دهد که در زندگی ما مشکلی وجود دارد ، زمان آن رسیده است که آن را رها کرده و پشت سر بگذاریم. وقتی این کار را می کنیم ، به راه خدا برمی گردیم. و علاوه بر این ، ما متوجه خواهیم شد که طرز فکر و تصمیم گیری ما اکنون باید تغییر کند!
[8] زیرا خداوند می گوید افکار من افکار شما نیستند ، و روشهای شما نیز راههای من نیستند. [9] زیرا همانطور که آسمانها از زمین بلندتر هستند ، راههای من از راههای شما و افکار من از افکار شما بالاتر است.
برای شروع راه حقیقت خدا ، گناهکار باید شخصاً احساس کند که خدا از آنها چقدر بزرگتر است. و چقدر عاقلانه تر و والاتر است که راههای او از آنهاست. نه به این دلیل که آنها غیرقابل دسترسی به نظر می رسند ، بلکه بیشتر به نظر می رسد که آنها بسیار بهتر به نظر می رسند! و با ترس از جلال خدا ، آنها در تمام تصمیمات زندگی خود به او احترام می گذارند.
بنابراین به عنوان یک وزیر ، ما باید بیاموزیم که درک کنیم که افراد در درک خداوند از کجا هستند و چگونه در مقابل او ایستاده اند. آیا فرد نسبت به روح خدا در وجدان خود حساس است؟ وقتی خدا با آنها صحبت می کند ، چگونه واکنش نشان می دهند. نه نحوه واکنش آنها به شما ، وقتی با آنها صحبت می کنید. یک تفاوتی هست. و آنچه مهمتر است این است که آنها چگونه به خدا واکنش نشان می دهند.
در مزمور 51 ، سخنان فردی را می خوانیم که به وضوح از وضعیت گناه آلود خود در پیشگاه خدا آگاه شده است. با بیان احساسات عمیق خود ، می توانیم به وضوح ببینیم که روح القدس چگونه با آنها برخورد کرده است. و بنابراین در این مزمور ، درسی وجود دارد که به ما کمک می کند همان کار روح القدس را که در ارتباط با دیگران است ، احساس کنیم.
"خداوندا ، بر حسب محبتت به من رحم کن: با توجه به انبوه رحمت های مهربانت ، تخلفات مرا محو کن. مرا از گناه من شستشو ده ، و مرا از گناه من پاک کن. زیرا من تخلفات خود را می پذیرم و گناه من همیشه پیش روی من است. " ~ مزمور 51: 1-3
گناهکار این احساس را دارد که روح آنها و آنچه در آن است ، در مقابل خدا کاملاً باز و برهنه است. چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد ، بنابراین آنها به همه اعتراف می کنند. و آنها این واقعیت را آنقدر شدید احساس می کنند که برای تسکین گریه می کنند.
"مرا با زوفا پاک کنید تا پاک شوم. مرا بشویید و از برف سفیدتر می شوم. به من شادی و شادی را بشنو ؛ تا استخوانهایی که شکسته ای شاد شوند. صورت خود را از گناهان من پنهان کن و همه گناهانم را محو کن. » مزمور 51: 7-9
کثیفی گناه دقیقاً در وجود درونی آنها احساس می شود و احساس می شود استخوان های آنها در حال شکستن است. و آنها تمایل دارند پاک شوند. آنها می خواهند شادی را که قبلاً در زندگی خود داشته اند ، در زمان قبلی داشته باشند. و این تا زمانی امکان پذیر نیست که خدا گناهان برهنه و برهنه آنها را ببیند.
آنها نمی خواهند برای گناهان خود پوشش مذهبی داشته باشند تا بتوانند از چهره خدا پنهان شوند. آنها صادق هستند و در پیشگاه خدا به وضعیت ناامید کننده خود اعتراف می کنند. آنها متقاعد شده اند که راه حل آنها فقط از طریق رحمت خدا و قربانی شدن پسرش عیسی مسیح برای آنها است.
"خداوندا ، قلب پاکیزه در من ایجاد کن. و روحیه درست را در درون من تجدید کنید. مرا از حضور خود دور مکن ؛ و روح مقدس خود را از من نگیر. » مزمور 51: 10-11
آنها متوجه می شوند روحیه ای که در درون دارند زشت است. و فقط روح خدا در درون آن روح مناسب است. و در حالی که روح خدا با نیازهای روحی آنها سروکار دارد ، آنها فوراً احساس می کنند که باید پاسخ دهند! بنابراین آنها از خدا می خواهند که روح او را نگیرد و آنها را ترک کند. (در پیدایش 6: 3 آمده است: "روح من همیشه با انسان نمی جنگد.")
«شادی نجات خود را به من بازگردان ؛ و با روح آزاد خود مرا حمایت کن. آنگاه راههای تو را به متخلفان خواهم آموخت. و گناهکاران به تو تبدیل می شوند. ای خدا ، ای خدای نجات من ، مرا از خونریزی نجات ده ، و زبان من عدالت تو را با صدای بلند بخواند. » مزمور 51: 12-14
با ترمیم واقعی روح ، چشم اندازی برای نیازهای معنوی که دیگران دارند ایجاد می شود. این شواهد دیگری است که نشان می دهد روح القدس واقعاً در درون فرد کار می کند. اگر آنها واقعاً رحمت نجات را دریافت کرده باشند ، در روح خود به سمت نیاز به نجات جان های دیگر از دست رفته حرکت خواهند کرد. و این بسته به نوع خود به طرق مختلف ظاهر می شود.
و بنابراین در عین حال ، حتی اگر مردم برای مدت طولانی در اطراف کلیسا بوده اند ، ما باید تشخیص دهیم که در آنها هیچ پاسخی به روح خدا وجود ندارد. وقتی حضور کلیسا و برنامه های کلیسا به جای خود خدا به عدالت آنها تبدیل شده است. و آنها دیگر به روح خدا پاسخ نمی دهند ، بلکه به انتظارات دیگران پاسخ می دهند. و آنها در "کلیسا" زندگی خود راضی و رضایت بخشی دارند.
"دو مرد برای دعا به معبد رفتند. یکی فریسی و دیگری باجگیر. فریسی ایستاده و با خود چنین دعا می کرد ، خدایا ، از تو سپاسگزارم که من مانند دیگر مردان ، زورگیران ، ظالمانه ، زانی ، یا حتی مانند این باجگیر نیستم. من در هفته دوبار روزه می گیرم و از تمام دارایی های خود یک دهم می دهم. و باجدار ، که از دور ایستاده بود ، به اندازه چشمهایش به آسمان بلند نشد ، بلکه بر سینه خود کوبید و گفت: خدا به من گناهکار رحم کند. من به شما می گویم ، این شخص بیشتر از دیگری به خانه خود عادل رفت. و هر که خود را فروتن کند ، برافراشته می شود. " ~ لوقا 18: 10-14
دعای فریسی به خدا نرسید و خدا را بر تخت نشست. دعای او "با خودش بود". به یک معنا ، کلمات دعای او درست بود. او از خدا برای همه نعمت هایی که برای زندگی خود در اطراف "کلیسا" دریافت می کرد تشکر می کرد. او سپاسگزار بود که مانند گناهکار رفتار نمی کند.
اما توجه داشته باشید که گناهکار به عنوان فردی شناخته شد که باید از آن اجتناب کند. فریسی هیچ مشکلی برای این باجگیر فقیر نداشت. باجدار تنها نماز می خواند. کسی نبود که با او نماز بخواند و یا نصیحتش کند. او به تنهایی به کلیسا آمد و کلیسا را به تنهایی ترک کرد. و فقط رحمت روح خدا بود که به او رسید. در غیر این صورت ، او با وجود اینکه در "کلیسا" شرکت می کرد ، تنها بود.
باشد که خداوند به هر یک از ما که ادعا می کند وزیر خداوند است و می تواند تحت هدایت روح قرار گیرد ، کمک کند که چگونه با دیگران دعا و مشورت کند. و ممکن است قبل از تلاش برای گفتگو با فرد ، صبر داشته باشیم که چگونه روح خدا با فرد صحبت می کند.